تبلور یک آیه!
#تولیدی
#به_قلم_خودم
تبلوریک آیه
با وجود اینکه هیچ وقت او را ندیده ام اما کوچکتر که بودم
خیلی خوب توانستم با اوارتباط برقرار کنم .
هر جا مشکلی داشتم از او مدد می جستم وجواب می گرفتم .
اولین واخرین باری که او را دیدم کنار یک چمن گل زیبا بود.
به او گفتم : شما که شهید شده اید؟ لبخند زیبایی زد وگفت :"و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون” .از خواب بیدار شدم وخیلی خوشحال بودم از اینکه بالاخره او به خوابم امده بود.
کاش ان روزهای پاک برگردد وباز هم او راببینم .
دلم برای پاکی های کودکانه ام تنگ شده است.
او پسر خاله ام بود که در جزیره مجنون شهید شد.