همنوا با ابو حمزه ، خدا را می بینی!!!!
#همنوا_با_ابوحمزه ، رمضان امسال ، خیلی متفاوت از سال های قبل بود.
فرازهای دعای ابوحمزه را باید جرعه جرعه می نوشیدی تاظرف وجودت سیراب شود. سیراب که میشدی شاید حق مطلب را به جا می آوردی تا بتوانی از خدا بنویسی.
یا رب یا رب گفتن به کمکت می آید.بایدآنقدر یا رب بگویی تانفست قطع شود و نفس دوباره بگیری.
همنوا با ابو حمزه ، بیشتر از خدا خجالت می کشی آنجا که انبوه گناهانت جلوی چشمانت رژه می رود و به روی خودت نمی آوری وباز خدا راصدا می زنی ، اما اومثل همیشه صبور است! او ستار العیوب است.1
حالا نوبت آن رسیده که خدایت را شکر کنی اما به خاطر کدام یک از نعمت هایش ؟
باید سجده شکر کنی برای خوبی ها و زیبایی ها یی که شایسته اش نیستی ولی تورا با آن زیبایی ها وخوبی ها دربین مردم شناسانده ؟؟نه نه باید شکر کنی که زشتی ها و بدی هایی تورا از چشم مردم پنهان داشته تا از چشم آنها نیفتی که اگر مردم صورت باطنی تو را بدانند هر آینه از تو رو گردانند؟2
اینجاست که دقیقا در دوراهی گیرمی کنی ونمی دانی کدام نعمتش را شکر کنی وسرتعظیم فرو آوری ! درست مثل دو راهی بین الحرمین که نمی دانی زیارت امام حسین (ع) بروی یا زیارت حضرت ابوالفضل (ع)!
همنوا با ابوحمزه، برای درد دل با پروردگارت ، نیازی به گرفتن وقت قبلی نیست، هر زمان که بخواهی می توانی با خدا خلوت کنی وسفره دل واکنی!3
همنوا با ابو حمزه اگر چیزی را فقط از خدا بخواهی ، او بی منت می بخشد و دریغ نمی کند مگر اینکه به صلاحت نباشد .4
همنوا با ابو حمزه ، خدا را می بینی اگر تنها آرزویت دیدار خدا باشد و بس"5
همنوا با ابو حمزه ، رمضان را دوست داری چون خدا را می بینی!!!!
1-ولو خفت تعجیل العقوبه لا اجتنبته لا لانک اهون الناظرین واخف المطلعین بل لانک یا رب خیر الساترین:اگرمی ترسیدم از تعجیل کیفر خودداری می کردم نه برای آنکه تو سبک ترین بینندگانی ویا بی مقدارترین آگاهانی برمن بلکه برای آن بود ای بهترین پوشندگان وستاران .
2-«فما ندری ما نشکر، اجمیل ما تنشر ام قبیح ما تستر: من نمی دانم شکر کدارم را بجا آورم آیا شکر نیکی هایی که از من معروف کردی یا زشتی هایی که پرده پوشی نمودی؟» بیشترازهرسال دیگر درک کردم تابتوانم آن را روی کاغذ بیاورم وعقل ناقصم هرآنچه که درک می کرد.
3-:."وَ أَخْلُو بِهِ حَیْثُ شِئْتُ لِسِرِّی بِغَیْرِ شَفِیعٍ":ستایش خدایی را که هر وقتی برای راز ونیاز با او خلوت توانم کرد بدون هیچ واسطه ای!
4-« لیس من صفاتک یاسیدی ان تامربالسوال وتمنع العطیه» : ای مولای من این از صفات تو نیست که بندگان را امر به سوال وخواهش از درگاهت کنی وچون سوال کنندعطای خود را از آنها دریغ نمایی.
5- و انک لا تحجب عن خلقک الا ان تحجبهم الاعمال دونک": :و تو از بصیرت خلق پنهان نیستی جز آنکه آمال وآرزوهایی که به غیر تو دارند حجاب آنها از شهود گردیده است
شن | یک | دو | سه | چهار | پنج | جم |
---|---|---|---|---|---|---|
<< < | > >> | |||||
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
- همه
- بدون موضوع
- قرآن
- شهدا
- مذهبی
- امتیازات وخصوصیات زن
- پیچیده شدن ازدواج
- کلام شهدا/راه شهدا
- فضیلت واعمال شب لیله الرغائب
- حکمت 150نهج البلاغه
- اخلاقی
- اجتماعی
- حدیث روز
- تصویرزیبا
- احکام
- آیات موضوعی قرآن
- #رسول_مهربانی
- رهبرعزیز
- یلدا
- امام زمان_عج)
- فراق امام زمان
- سیاسی
- بایسته های اخلاقی روحانیت
- طلبه
- همسرداری
- تربیتی
- فرازی ازنهج البلاغه
- کلام رهبر
- سخن بزرگان
- انتخابات
- نمازهای مستحبی
- فایل سوالات
- معرفی کتاب
- مناسبت ها
- بهداشتی
- تقوا درفضای مجازی
- داستان واقعی
- قلم خودم
- مداحی
- نماهنگ زیبا
- محرم
- مبلغ
- حججی
- داستانی
- دانستنی ها
- مزاج، مصلح غذایی،
- مزاج، مصلح غذایی،
- مزاج، مصلح غذایی،
- خواص میوه ها وخوراکی ها
- فضای مجازی وکودکان
- کودک
- امام خمینی ره
- بزرگان
- حضرت زهرا س
- معرفی سایت مذهبی
- حجاب
- ازدواج
- طلاق
- روانشناسی
- امام زمان
- کالای ایرانی
- فرازی ازدعای ابوحمزه ثمالی
- خاطره
- سند2030
- دلنوشته
- حواشی جام جهانی
- دلنوشته
- عیدغدیر
- به قلم خودم
- اربعین
- یادداشت روز
- صحیفه سجادیه
- کتاب و کتابخوانی
- یلدا
- سردار سلیمانی
- سلبریتی خائن
- شهید سلیمانی
- کرونا
- معرفی کانال
- غزه
- نسل آرمانی
نظرسنجی # یافت نشد.
موضوع: "فرازی ازدعای ابوحمزه ثمالی"
#همنوا_با_ابوحمزه
آرامش در آغوش خدا
دوباره همان اضطراب و دلهره چند ماه قبل به سراغم آمده بود و تمام وجودم را فرا گرفته بود . صدای زنگ تلفن من را به خود آورد .
درحالیکه تکه تکه های شکسته بشقاب دستم را بریده بود و سیل اشک صورتم را خیس کرده بود گوشی تلفن را جواب دادم.
رشتهی آشفته داستانهای ذهنم پاره شد.صدای زهرا خانم ، زن همسایه بود که به رسم همه سالهاش ، برای مراسم افطاری اولین شب ماه رمضان دعوتمان میکرد.
تلفن را قطع کردم .یک لحظه به خود آمدم.بله درست بود ماه رمضان بود.ماه خدا.ماه به بندکشیده شدن شیطان.!
رفتم وضو گرفتم تا وجود مضطرب وناتوانم را به قادر متعال بسپارم. قرآن را باز کردم:"اعوذ بالله من الشیطان الرجیم".
قلبم آرام شد. اشک هایم جاری شد.احساس سبکی می کردم .
در آغوش خدا ، آرام شدم و جان دوباره ای گرفتم.
در مهمانی افطاری خانم همسایه ،که دعای ابوحمزه ثمالی طنین انداز شده بود این فراز از دعا به جانم نشست و روحم را نوازش می داد:."وَ أَخْلُو بِهِ حَیْثُ شِئْتُ لِسِرِّی بِغَیْرِ شَفِیعٍ":ستایش خدایی را که هر وقتی برای راز ونیاز با او خلوت توانم کرد بدون هیچ واسطه ای!
#همنوا_با_ابوحمزه
تو خود حجاب خودی حافظ ، از میان برخیز
خدای من نیک می دانم که امال و ارزوهای طولانی حجاب بین من وتوست؛ چرا که من دنیا خواهی وهواپرستی خود را براطاعت تو مقدم داشته ام که کمترین مجازاتم این است که از لدت مناجات تو محروم شوم و آنقدر در دنیا غرق شوم که هدف از خلقتم را از یادبرده و با گناهانم خودم را از تو دور و دورتر کنم .مگرنه اینست که در دعای ابو حمزه ثمالی می خوانیم ” و انک لا تحجب عن خلقک الا ان تحجبهم الاعمال دونک :و تو از بصیرت خلق پنهان نیستی جز آنکه آمال وآرزوهایی که به غیر تو دارند حجاب آنها از شهود گردیده است “
خداوندا به برکت این شب های عزیز،خودت ما را از خواب غفلت بیدار کن وپرده و حجاب را از دیدگانمان برگیر تا تو را ببینیم.
#همنوا_با_ابوحمزه
معبودا چگونه شکر کنم؟؟
معبود من! برای کدام یک از نعمت هایت سجده ی شکر بجا آورم؟؟
سجده شکر کنم برای خوبی ها و زیبایی ها یی که شایسته اش نیستم ولی مرا با آن زیبایی ها وخوبی ها دربین مردم شناسانده ای وزشتی ها وبدی هایی از من که ازچشم مردم پنهان داشته ای تا ازچشم آنها نیفتم که اگر مردم صورت باطنی من را بدانند هر آینه از من رو گردانند.
«فما ندری ما نشکر، اجمیل ما تنشر ام قبیح ما تستر: من نمی دانم شکر کدارم را بجا آورم آیا شکر نیکی هایی که از من معروف کردی یا زشتی هایی که پرده پوشی نمودی؟»1
معبودا ! معامله ی تو با من چگونه ای معامله ای است ؟
معامله ای که در آن من فقط سود ببرم .
معاملهی یک طرفه ای که در آن بدی های من رابپوشانی ومن آنی نباشم که مردم میشناسند تابتوانم در این دنیا از نعمت هایت استفاده کنم و در مقابل فقط شکر گزاری کنم.
و اما من ، بنده ی سراپا تقصیری که لیاقت این همه لطف واحسان را ندارم وحق دوستی ومحبت تو را بجا نیاوردم چرا که تنها چیزی که از من خواستی شکرگزاری نعمت هایت بود ولی من همان را بجا نیاوردم که اگر شکرگزار بودم اینقدر در آمال و آرزوهای دنیایی غرق نشده بودم که نتوانم تو را ببینم.
اگر شکرگزار نعمت هایت بودم دیگر گناه نمی کردم و موجودی میشدم منبع آرامش ، مثل خیلی از بندگانت ، آرامشی که خودت در وجودم به ودیعه نهادی و باید آن را به ساکنان زمین هدیه کنم تا سختی های دنیا خیلی بیتاب شان نکند.
1-فرازی از دعای ابو حمزه ثمالی
#تولیدی #به #به_قلم_خودم>
#همنوا_با_ابو_حمزه
فارغ التحصیلی از دانشگاه همزمان شده بود با شروع دوندگی برای مراسم عروسی .
دغدغه ی مراسم عروسی از یک سو و آغاز بیکاری از سوی دیگر.
بااوضاع اجتماعی که بیکاری در آن بیدادمیکرد اصلاامیدی به پیداشدن کار نبود و بقول همه ی جوانها یا باید پدرت خیلی پولدار باشد که دنبال کار نروی ویا بند پ داشته باشی وبا واسطه خویشاوندی با کسی تو را بکارگیری نمایند.
اما او جوان بود و پر انرژی . دوست داشت شغل وکاری داشته باشد.از آنجا که هیچ کدام از گزینه های بالا را نداشت کم کم داشت نا امید می شد ولی او اقدام به ازدواجش با توکل به خدا بود واز همان ابتدا باخدا معامله کرده بود.چند ماه بعد ازدواج هنوز هم بیکار بود تااینکه متوجه شد قرار هست مهمان کوچکی به زندگیش وارد شود واو را بابا صدا بزند.تمام افکارش مشوش شد ونگرانی تمام وجودش را فرا گرفت. همه جا سفارش کرده بود و حتی حاضر بود هر کاری ر ا قبول کند اما انگار یادش رفته بود که برای ازدواجش باخدا معامله کرده وباید به خدا سفارش کند.الان که پیش خدا سفارشی تر شده وبا بیکاری چگونه از مهمانش پذیرایی کند.
بیشتر از قبل دلشکسته تر شد واما حرفهای مادر ش دلگرمش می کرد.مادر ش همیشه می گفت: «دعاکن اون بالایی سفارش تو را کرده باشد. خدا یا مارا پیش خلق خوار و ذلیل نگردان .پسرم نگران نباش بچه روزیش همراهشه».
دلش آرام میشد .توکلش را به خدا کرده بود . «والحمد لله الذی لا ارجو غیره، ولو رجوت غیره لاخلف رجائی: سپاس خدایی را که به چشم امید دارم نه غیر او واگر بغیرش امید می داشتم مرا ناامید می گردانید»
هنوز فرزندش به دنیا نیامده بود هنوز فرزندش به دنیا نیامده بود که در تنها جایی که اصلا فکرنمی کرد مشغول به کار شد وآن هم توسط سفارش تنها کسی که اصلا برای پیدا کردن کار به او سفارش نکرده بود. گویا سفارشش از طرف خدا بود .یادحرف مادرش افتا«دعاکن اون بالایی سفارش تو را کرده باشد.»..«والحمدلله الذی لا ادعو غیره ولو دعوت غیره لم یستجب لی دعائی:سپاس خدای را که تنها او را به دعا می خوانم نه غیر او را واگر از غیر او حاجت می خواستم دعایم را مستجاب نمی کرد»
درطول مدتی که جویای کاربودبرای پیدا کردن شغلش به هر دری زده بود و بی ثباتی وبی اعتباری انسان ها را با چشم خودش دید، از اینکه امروز می گفتند:«شما از هفته بعد یا دو سه هفته دیگر بیا سر کار، به نیروی جوانی مثل شما نیاز داریم»واما سر موعد یادشان می رفت که چنین حرفی زده اند «والحمدلله الذی وکلنی الیه فاکرمنی و لم یکلنی الی الناس فیهینونی: ستایش خداوند را که کار مرا به حضرتش واگذاشت وگرامیم داشت وبغیرش وا نگذاشت تا خوارم گرداند»
#تولیدی #به_قلم_خودم
- امیرِعباس(حسین علیه السلام) در یکی از تمیزترین کارهای فرهنگی به موقع ، نسل آرمانی!
- پژوهش مدرسه علمیه حضرت زینب (س) میناب در یکی از تمیزترین کارهای فرهنگی به موقع ، نسل آرمانی!
- ميرزايي در ۲۰ جمله از رهبر انقلاب درباره موضع جمهوری اسلامی نسبت به اسرائیل
- دیده بان در ۲۰ جمله از رهبر انقلاب درباره موضع جمهوری اسلامی نسبت به اسرائیل
- ميرزايي در رنج زیبا؟؟؟
- زهرا در عاشقانه های طلبگی، عاشقانه های مذهبی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
- مدرسه علمیه ریحانه الرسول شلمزار در رنج زیبا؟؟؟
- محبوبه رحیمی در صوت جزء بیستم قرآن کریم به روش تندخوانی
- زهرا در عاشقانه های طلبگی، عاشقانه های مذهبی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
- ميرزايي در سردار خستگی ناپذیر!
- ميرزايي در با وضو کرونا را شکست می دهیم
- ميرزايي در کرونا و شستن دستها
- شیدا صدیق «دین آرامشبخش» در کرونا و شستن دستها
- شیدا صدیق «دین آرامشبخش» در کرونا و شستن دستها
- شیدا صدیق «دین آرامشبخش» در کرونا و شستن دستها
- طوباي محبت در با وضو کرونا را شکست می دهیم
- شیدا صدیق «دین آرامشبخش» در با وضو کرونا را شکست می دهیم
- فاطمة الزهراء در با وضو کرونا را شکست می دهیم
- إن شاء الله شهیده شکرانی در سردار خستگی ناپذیر!
- ميرزايي در سردار خستگی ناپذیر!