#امام_باقرالعلوم
نصیحت امام باقر به حاکم اموی
عمربن عبدالعزیز ، حاکم وقت اموی، از امام باقر علیه السلام، تقاضای نصیحت کرد .
امام باقر فرمودند : تو را به پرهیزکاری از خداوند سفارش می کنم . سالمندان را چون پدران خود ، کودکان را چون فرزندان خود ، و مردان را چون برادران خود بدان .
عمر بن عبدالعزیز گفت : در این جمله کوتاه ، حکمت هایی است که اگر به آن عمل کنیم ، سعادتمند می شویم !
ابن عساکر، تاریخ دمشق ، جلد 54 ، صفحه 270
شن | یک | دو | سه | چهار | پنج | جم |
---|---|---|---|---|---|---|
<< < | > >> | |||||
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
- همه
- بدون موضوع
- قرآن
- شهدا
- مذهبی
- امتیازات وخصوصیات زن
- پیچیده شدن ازدواج
- کلام شهدا/راه شهدا
- فضیلت واعمال شب لیله الرغائب
- حکمت 150نهج البلاغه
- اخلاقی
- اجتماعی
- حدیث روز
- تصویرزیبا
- احکام
- آیات موضوعی قرآن
- #رسول_مهربانی
- رهبرعزیز
- یلدا
- امام زمان_عج)
- فراق امام زمان
- سیاسی
- بایسته های اخلاقی روحانیت
- طلبه
- همسرداری
- تربیتی
- فرازی ازنهج البلاغه
- کلام رهبر
- سخن بزرگان
- انتخابات
- نمازهای مستحبی
- فایل سوالات
- معرفی کتاب
- مناسبت ها
- بهداشتی
- تقوا درفضای مجازی
- داستان واقعی
- قلم خودم
- مداحی
- نماهنگ زیبا
- محرم
- مبلغ
- حججی
- داستانی
- دانستنی ها
- مزاج، مصلح غذایی،
- مزاج، مصلح غذایی،
- مزاج، مصلح غذایی،
- خواص میوه ها وخوراکی ها
- فضای مجازی وکودکان
- کودک
- امام خمینی ره
- بزرگان
- حضرت زهرا س
- معرفی سایت مذهبی
- حجاب
- ازدواج
- طلاق
- روانشناسی
- امام زمان
- کالای ایرانی
- فرازی ازدعای ابوحمزه ثمالی
- خاطره
- سند2030
- دلنوشته
- حواشی جام جهانی
- دلنوشته
- عیدغدیر
- به قلم خودم
- اربعین
- یادداشت روز
- صحیفه سجادیه
- کتاب و کتابخوانی
- یلدا
- سردار سلیمانی
- سلبریتی خائن
- شهید سلیمانی
- کرونا
- معرفی کانال
- غزه
- نسل آرمانی
نظرسنجی # یافت نشد.
موضوع: "مذهبی"
#ازدواج_امام_علی_حضرت_زهرا
پیوند آسمانی
چندین نفر از اهالی مدینه، از جمله ابوبکر و عمر ، حضرت فاطمه را از رسول الله خواستگاری کرده بودند ولی همه پاسخ منفی شنیدند.
علی علیه السلام که برای خواستگاری دختر پیامبر به خانه ایشان رفته بود، خواسته اش را چنین بازگو کرد: «وقتی خردسال بودم مرا سرپرستی کردید. با غذای خود و به اخلاق و منش خود بزرگم کردید. نیکی و دل سوزی شما درباره من از پدر و مادرم بیشتر و بهتر بود. تربیت و هدایتم به دست شما بوده و شما ای رسول خدا ، ذخیره دنیا و آخرتم می باشید. ای رسول خدا! اکنون که بزرگ شده ام، می خواهم خانه و همسری داشته باشم تا در سایه انس با او، آرامش یابم. آمده ام تا دخترتان فاطمه را از شما خواستگاری کنم. آیا مرا می پذیرید؟»
حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : «باید ببینم نظر فاطمه چیست ! »
حضرت محمد ماجرای خواستگاری را برای دخترش بازگو کرد و فرمود: «دختر عزیزم! تو علی را خوب می شناسی و به سابقه ایمان و خویشاوندی و فضیلت و پارسایی او آگاهی داری. من همیشه آرزو داشتم تو را خوشبخت کنم و به عقد کسی درآورم که بهترین مرد روی زمین است. آیا راضی هستی همسر علی باشی؟»
حضرت فاطمه خاموش ماند و چیزی نگفت. سکوتی از سر حیا !
پیامبر فرمود: «اللّه اکبر! فاطمه راضی است. سکوت او نشانه رضایت است».
حضرت محمد صلی الله علیه و آله از امام علی پرسید: «آیا برای این ازدواج اندوخته ای داری؟»
علی علیه السلام پاسخ داد: «شما از وضعیت من به خوبی آگاهید. تمام دارایی من شمشیر، زره و شتری است که با آن کشاورزی می کنم.»
پیامبر فرمود: «شمشیرت را برای جهاد در راه خدا نیاز داری؛ شتر را هم برای انجام کارهای روزمره و امرار معاش می خواهی؛ ولی این زره جنگی رابفروش و پولش را برایم بیاور.»
امام علی علیه السلام زره را به پانصد درهم فروخت و پول آن را به عنوان مهریه نزد پیامبر آورد.
پیامبر بر منبر مسجد نشست و در حضور شاهدان، خطبه عقد را در مسجد مدینه جاری فرمود. سپس برای عروس و داماد دعا کرد.
مدتی پس از این وصلت ، حضرت محمد به امام علی فرمود : «یا علی! گروهی از مردان قریش راجع به فاطمه ی زهرا مرا مورد عتاب قرار دادند و گفتند: ما خواستگار فاطمه بودیم و تو نپذیرفتی، اکنون او را به علی بن ابیطالب دادی.
من در پاسخ آنها گفتم: به خدا قسم، من فاطمه را از شما رد نکردم ، بلکه خداوند ، خواستگاری شما را از فاطمه نپذیرفت ؛ و خداوند، فاطمه را برای علی تزویج کرد؛ زیرا جبرئیل بر من نازل شد و گفت، خدای تعالی می فرماید: اگر من علی را خلق نمی کردم ، از حضرت آدم تا کنون، شوهری که شایسته ی فاطمه باشد در روی زمین نبود. »
اربلی، کشف الغمة، جلد 1، صفحه 50
علامه مجلسی، بحار الانوار، جلد 43، صفحه 94 و 440
ابن شهر آشوب، المناقب، جلد 3، صفحه 357
امینی، الغدیر ، جلد 3 ، صفحه 20
..
#لطیفه_های_مذهبی شوخ طبع بودن امام علی
ائمه شوخ طبع بودند ولی این شوخ طبعی آنها به جا و متعدل بود و سبب آزار دیگران و باز داشتن ایشان از حقیقت و وظایف نمی شد.
برخی برای توجیه شوخی های افراطی خود می گویند امام علی هم خیلی شوخ طبع بودند طوری که معاویه اشکال می کند که نمی دانم ایشان چه طوری با این همه شوخی که می کنند می تواند حکومت داری هم بکنند و مدیر سیاسی باشند.
این نوعی مغالطه و پدر سوخته بازی است: تخریب با لعاب تعریف.
در مورد علی بن ابی طالب(ع) نقل شده که وی شوخ طبع بود و همین شوخ طبعی نیز بهانه مخالفان او گشت تا حضرت را از گردونه خلافت کنار بزنند و چنین وانمود کنند که یک فرد خوش مشرب و شوخ طبع، نمی تواند رهبری مسلمین را عهده دار شود. اهل مزاح بودن و بذله گویی آن حضرت، حتی از زبان مخالفان او هم نقل شده است. عمروعاص، معاویه و عمر، سخنانی دارند که گویای این ویژگی در آن حضرت است. خود حضرت با شگفتی یاد می کند که عمروعاص در منطقه شام، چنین وانمود و تبلیغات می کند که فرزند ابوطالب، مزاح گر و بذله گو و بازیگر است!تا چهره ناخوشایندی از وی در اذهان شامیان ترسیم کند.
معاویه گفته است: خدا اباالحسن (علی بن ابیطالب) را رحمت کند، که خندان و گشاده رو و اهل فکاهی بود! او می خواست این را به عنوان نقطه ضعف حضرت قلمداد کند.
در حالی که امام علی پاسخ می دهند که یاد خدا و معاد ذهن و فکرم را به خود مشغول کرده است. ایشان میفرماید:
«مرا از پسر زانیه تعجب است، که به مردم شام وانمود مى کند که در من شوخ طبعى است، و انسانى بازیگرم، شوخى مى کنم و در بازى کردن کوشایم.
او به باطل سخن گفته، و با اینگونه سخن مرتکب گناه شده. بدانید که بدترین گفتار دروغ است.
او در سخن راندن دروغ مى گوید، و وعده مى دهد و تخلف مى کند؛ چون درخواست مى کند اصرار مى ورزد، و چون از او درخواست شود بخل مى ورزد،
به عهدش خیانت مى کند و قطع رحم مى نماید، و چون به میدان جنگ آید براى شعله ور ساختن جنگ چه امر و نهى ها مى کند، البته پیش از بیرون آمدن شمشیرها از غلاف!!،
و چون جنگ آغاز شود بزرگترین حیله اش براى نجات خود، نشان دادن عورتش به مردم است!
به خدا قسم، یاد مرگ مرا از بازى باز مى دارد، و نسیان آخرت او را از گفتن حق مانع مى شود. او با معاویه بیعت نکرد مگر به شرط بخشیده شدن مصر به او، و اخذ رشوه کمى براى دست برداشتن از دین .»[1]
پی نوشت:
شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، ترجمه، انصاریان، ص 168، خ 83، پیام آزادى، تهران، چاپ دوم، 1386ش.
#عذر_خواهی
عذر خواهی خداوند!
امام صادق علیه السلام: در روز قیامت ، خداوند از بنده مؤمن نیازمند خود، عذرخواهی می کند مثل برادری که از برادرش پوزش میخواهد! خداوند به بنده اش میفرماید: به عزّت و جلالم سوگند که تو را در دنیا به جهت بی اعتنایی فقیر و محتاج نکردم. اکنون ببین به جای دنیا به تو چه دادهام. بنده به جایگاهش در بهشت می نگرد و می گوید: با این عوضی که به من داده ای، ضرر نکرده ام
کلینی، الکافی – جلد 2 – صفحه 264 – حدیث 18
علامه مجلسی، بحارالانوار – جلد 7 – صفحه 181 – حدیث 26
#حضرت_ابوالفضل
راز جدایی!
چرا پیکر مطهر حضرت ابوالفضل (ع)همانند سایر شهدا کنار مرقد مطهر امام حسین دفن نشدند و راز این فاصله چیست ؟
از جهت طبیعی و ظاهری این فاصله راز خاصی ندارد و به این دلیل بوده که هر کدام از اصحاب و اهل بیت امام حسین که به میدان می رفت و به شهادت می رسید خود امام حسین یا با کمک سایر یارانش پیکر شهید را به خیمه گاه می آوردند و همه را در محلی (خیمه مخصوصی) قرار می دادند، اما در آخرین لحظات فقط خود امام حسین و حضرت عباس باقی مانده بودند که با هم به میدان رفتند و دشمن بین آنان جدایی انداخت و حضرت عباس را که گویا برای تهیه آب به سمت فرات می رفتند در این محلی که الان مدفون هستند به شهادت رساند و لحظاتی بعد امام حسین علیه السلام نیز در میدان و نقطه ای که الان دفن هستند به شهادت رسید. روز یازدهم که سپاه دشمن از کربلا رفت، طائفه بنی اسد آمدند و پیکر امام حسین را در همین نقطه که به شهادت رسیده بود دفن نمودند و پیکر سایر شهدا را انیز ز خیمه گاه آورده و در پائین پای امام حسین دفن نمودند (1) امام بدن حضرت عباس علیه السلام را جدا در همان نقطه که به شهادت رسیده بود دفن نمودند،(2) در اینکه چرا جنازه حضرت ابوالفضل را نزد سایر شهدا نیاوردند، دلیلش مشخص نیست، شاید اراده الهی بر این بوده است که حضرت عباس جدا دفن شود تا دارای حرم و بارگاهی شود و عظمت شخصیت ایشان برای آیندگان بیشتر اظهار شود.
مرحوم مقرّم در این باره مىگوید: سبب اینکه حسین (ع) عباس را در جاى خودش گذاشت راز پنهانى بود که گذشت روزگار آشکارش کرد؛ و آن این بود که در جایى جدا از شهیدان دفن گردد تا خود قبر و بارگاهى جداگانه داشته باشد و مردم براى برآورده شدن حوایجشان به زیارت وى بروند. زیارتگاه منور آن حضرت مکانى باشد که مردم در آنجا اجتماع و دست به درگاه خداى متعال دراز کنند. در آنجا کرامتهاى خیرهکننده آشکار گردد و امت اسلام منزلت والاى او را در نزد خداوند بشناسند و به آن حضرت دوستى فراوان بورزند و پیوسته به زیارت وى بیایند و حضرت عباس حلقه اتصال میان مردم و خداى متعال باشد. این بود که حسین (ع) نیز همان خواست خداوند را به اجرا در آورد، که مىخواست منزلت ظاهرى ابوالفضل همانند منزلت اخروى او باشد؛ و همان شد که حسین (ع) و خدایش مىخواستند. (3)
1. شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص 114
2. شیخ مفید، همان، طبرسی، اعلام الوری، ص246.
3. مقرم، مقتل الحسین،270.
- امیرِعباس(حسین علیه السلام) در یکی از تمیزترین کارهای فرهنگی به موقع ، نسل آرمانی!
- پژوهش مدرسه علمیه حضرت زینب (س) میناب در یکی از تمیزترین کارهای فرهنگی به موقع ، نسل آرمانی!
- ميرزايي در ۲۰ جمله از رهبر انقلاب درباره موضع جمهوری اسلامی نسبت به اسرائیل
- دیده بان در ۲۰ جمله از رهبر انقلاب درباره موضع جمهوری اسلامی نسبت به اسرائیل
- ميرزايي در رنج زیبا؟؟؟
- زهرا در عاشقانه های طلبگی، عاشقانه های مذهبی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
- مدرسه علمیه ریحانه الرسول شلمزار در رنج زیبا؟؟؟
- محبوبه رحیمی در صوت جزء بیستم قرآن کریم به روش تندخوانی
- زهرا در عاشقانه های طلبگی، عاشقانه های مذهبی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
- ميرزايي در سردار خستگی ناپذیر!
- ميرزايي در با وضو کرونا را شکست می دهیم
- ميرزايي در کرونا و شستن دستها
- شیدا صدیق «دین آرامشبخش» در کرونا و شستن دستها
- شیدا صدیق «دین آرامشبخش» در کرونا و شستن دستها
- شیدا صدیق «دین آرامشبخش» در کرونا و شستن دستها
- طوباي محبت در با وضو کرونا را شکست می دهیم
- شیدا صدیق «دین آرامشبخش» در با وضو کرونا را شکست می دهیم
- فاطمة الزهراء در با وضو کرونا را شکست می دهیم
- إن شاء الله شهیده شکرانی در سردار خستگی ناپذیر!
- ميرزايي در سردار خستگی ناپذیر!