#تولیدی #به_قلم_خودم یادم نمی رود شب عید غدیر سال 94بود که باران بی امان می بارید و درد امان مرا بریده بود ومرگ را تمام قد در پیش روی خود مدیدم و با تمام وجود از خودت کمک می خواستم تا بار این امانت الهی را صحیح وسالم بر زمین گذارم و قطره ای به دریای ب… بیشتر »
2 نظر »