#اخلاقی_تربیتیویژگی
به دنبال سراب یا آب؟
همه انسانها تشنه کمال هستند ولی بعضیها به دنبال سراب میروند، وقتی کسی دنبال سراب برود هم آب به دست نمیآورد و هم توان برگشتن را از دست میدهد و در نتیجه تلف میشود. راه نجات از پوچیو یأس این نیست که زندگی را به طور عادی بگذرانیم. اگر انسان بخواهد پوچی و اضطرابش کم شود باید بداند که دل او، خدا میخواهد و باید به دنبال خدا برود. مولوی میگوید: ای آدمها! اگر آب میخواهید، آب درون کوزه است، چرا محو گُلِ روی کوزه شدهاید؟! چرا همین طور قربان ظاهر زیبای کوزه میروید، در صورتی که آب داخل کوزه است و نه در گُل روی کوزه؟
چند بازی عشق با نقش سبو؟
بگذر از نقش سبو و آب جو
چند باشی عاشق صورت، بگو
طالب معنی شو و معنا بجو
صورت ظاهر فنا گردد بدان
عالم معنی بماند جاودان
صورتش دیدی ز معنا غافلی
از صدف درّ را گزین گر عاقلی
یعنی انسان در این دنیا آمده است که به خدا وصل شود و اگر در این دنیا به دنبال دنیا بدود مثل این است که انسان تشنهای بخواهد با گُلِ روی کوزه سیراب شود و از محتوای درون کوزه غافل بماند. مشغولشدن به صورت و ظاهر دنیا، انسان را در اضطرابِ بیایمانی و تشنگی نسبت به حقیقت نگه میدارد. در آخر هم، دنیا دستیافتنی نخواهد بود، خدا میماند و آن ارتباطی که انسان توانسته باشد با خدا بهوجود آورد و دیگر هیچ. تنها راه از بین بردن افسردگی این است که آرامآرام آن را بهوسیله ارتباط با خدا از بین ببریم. اگر کسی میخواهد عمرش حاصلی داشته باشد و پوچ نباشد باید زندگیاش زندگی ایمانی باشد، و وارد یک زندگی دینی شود.
وقتی انسان اضطرابهای خود و دیگران را ارزیابی کند دقیقاً میبیند که ریشهی همه اضطرابها اتصال نداشتن به حق است. و ایمان قلبی تنها وسیله اتصالِ به حق است که باید به دنبال آن بود.
پی نوشت:
نویسنده : اصغر طاهرزاده، آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین










