#تولیدی
#به_قلم_خودم
عجب سفره ای!!!
سفره ی دلش را پهن کرد.عجب سفره ای چیده بود.
انتطارات وتوقعاتش را ،با خودخواهی تمام انچنان تزیین کرده بود که فکر می کردی مظلوم ترین فرد عالم است و باید داد مظلوم را از ظالم بگیری!
نداشته هایش را جوری تزیین کرده که گمان می کردی در سفره اش حتی یک لقمه نان ندارد!
بغض وکینه های چندین ساله را مثل شیشه های سیر 7ساله گذاشته بود خوب مزه ی سرکه وترشی به خود بگیرند وبا دقت وظرافت خاصی ،با ذکر دقیق تاریخ تولیدش ،دور تا دور سفره چیده بود.
سفره اش همه چی تمام بود وتنها چیزی که کم داشت یاد مرگ بود .
انگار یادش رفته بود که چند صباحی را در دنیا مهمان است وباید برود.
وچه زیبا گفت مولای متقیان علی ع :ایاک ان ینزل بک الموت وانت آبق من ربک فی طلب الدنیا:بپرهیز از انکه مرگ تو فرا رسد در حالی که از پروردگارت گریزان و در دنیا پرستی غرق باشی.1
1.نهج البلاغه نامه69











