#تولیدی #به_قلم_خودم
پاک پاک!
با تمام وجودم درد می کشیدم ، درد عجیب وغریبی بود که درتمام عمرم برای اولین بار بود احساس می کردم ،احساس که نه ، تمام وجودم را درگیر کرده بود.
آنجا فقط خدا را صدا می زدم ، می دانستم ویقین داشتم که فقط خدا می تواند مرا نجات بدهد وبس !
اگر از شدت تحمل این درد، جان می دادم یقین داشتم که پاداشی همچون شهید دارم !
درتمام سال های زندگیم تنها جایی که جان دادن را به چشم خودم دیدم همان موقع بود که گاهی ترس از مرگ تمام وجودم را می گرفت و درست همان لحظه وجود خدا را احساس می کردم واز خدا جان دوباره می خواستم .
درد کشیدم و خداوند ، تمام گناهان را از وجودم پاک کرد ، درست مثل تو شدم ، مثل تو که تازه متولد شدی پاک ومعصوم ،
خداوند تورا به من هدیه داد ومن را به تو ، هر دو پاک پاک بودیم ، خدا کند تا لحظه ی دیدارمان با خدا ، پاک پاک بمانیم!
آمین یا رب العالمین














