#تولیدی#به_قلم_خودم
باورکودکانه
باصدای گریه اش از خواب بیدارشدم. انگار از چیزی ترسیده بود.باگریه گفت:"مامان ، بغلم کن.”
او را در آغوش گرفتم ، آرام شد وهمان لحظه خوابش برد.
آری او خودش را به آغوش من سپرد وبا آرامش خوابید.مادر برای او منبع آرامش بود او این را باور داشت وچون باور داشت آغوش مرا امن امن می دانست.
خوش بحال این کودک ، که آرامش آغوش مرا باور داشت .کاش ماهم کمی از کودکان یاد بگیریم وبا یادخدا آرام بگیریم که “الا بذکر الله تطمئن القلوب”
کاش ما هم ، مواقعی که اضطراب و ترس ونگرانی تمام وجودمان را می گیرد ، زمانی که سردرگم شده ایم ونمیتوانیم قدم از قدم برداریم، کارمان را به خدا واگذار کنیم ، خدا را وکیل کارهایمان قرار دهیم ، این همان معنای توکل است. فتوکل علی الله فهو حسبه
در تمام کارها ، خدا وکیل ما باشد تا وجودمان آرام بگیرد و این آرامش درونی مان را به دیگران هدیه کنیم.
بیایید مثل یک کودک، در آغوش خدا آرام بگیریم .










