#جهنم_ اختلافات_و_بهشت_تفاهماز محل کارم که برگشتم بلند بر اهل خانه سلام کردم. عبا و عمامه و قبا را آویزون کردم و دست و صورتم را شستم و رفتم تو آشپزخونه تا کمک همسرم بدهم.ظرف ها را شستم و بعد مشغول خرد کردن پیازها شدمخانمم گفت: چیه پیازها چشمهایت را اذی… بیشتر »
نظر دهید »